مهرنوش قربانعلی در نشست تخصصی «شیرازه شعر» گفت: به نظر من، شعر در سرزمین ما با اندکی تسامح میتواند معادل فرهنگ قرار گیرد؛ زیرا همه اجزایی را که در تعریف فرهنگ میبینیم، شعر نیز برعهده گرفته است.
در این نشست مهرنوش قربانعلی ضمن معرفی برخی از دفترهای شعر خود و قرائت اشعاری از آنها، از تجربههای نوشتن خود گفت: شروع آشنایی من با شعر از طریق ترانههای فولکلور و داستانها و اشعاری بود که در کودکی میشنیدم و آغاز نوشتن من در دوران نوجوانی بود، هنگامی که معلمهای ادبیات خوشذوق و اهل ادبیات داشتم.
وی ادامه داد: در ابتدای سالهای نوجوانی، پدرم کتابهای شاهنامه فردوسی، کشکول شیخ بهایی، کلیات سعدی و دیوان پروین اعتصامی را برایم میخرید. در این میان، کلیات سعدی را بیشتر و بهتر درک میکردم و به مرور، لایههای شعری او برایم آشکار میشد. پس از آن، با راهنمایی معلمهایی که داشتم، با شاعران معاصر آشنا شدم و اشعار شاملو به دلیل نگاه انسانی و اجتماعی قدرتمند، بسیار بر من تاثیر گذاشتند. از شاعران معاصر، به فروغ فرخزاد و سیاووش کسرایی نیز علاقهمند بودم.
این شاعر با اشاره رابطه شعر و فرهنگ گفت: به نظر من، شعر در سرزمین ما با اندکی تسامح میتواند معادل فرهنگ قرار گیرد؛ زیرا همه اجزایی را که در تعریف فرهنگ میبینیم، شعر نیز برعهده گرفته است، نقشهایی مانند بازتاب وقایع تاریخی، بیان اسطورهها، آرمانها و شرح دادجویی و دادخواهیها و شعر همواره در یک برابری با فرهنگ قرار داشته است.
وی افزود: کتاب «در ناتمامی خود» که در سال 77 چاپ شد، شامل اشعاری از دوران نوجوانی و جوانی من است که رویکردی روانشناختی داشت یعنی با مراجعه به شعر سعی میکردم خودم را بهتر بشناسم. در آن زمان با گروهی از دوستان شاعر آشنا شدم که در شعر پیشرو و آوانگارد بودند و تلاش میکردند که شعر را از نظر فرم و زبان متحول کنند. کمکم به این رویکرد و گرایش شعری علاقهمند شدم و یاد گرفتم که غیر از علاقه به شعر، میتوان به آن کمک کرد که چیزی بیش از آنچه بوده، برسد و به میراثی افزونتر دست یابد.
قربانعلی با اشاره به مسیر شعری خود گفت: از کتاب «در ناتمامی خود» سعی کردم مسیر شعرم را به این سمت متمایل کنم و به این ترتیب، در کارهای بعدی به این جریان نزدیکتر شدم. کتاب «در ناتمامی خود» از سوی شاعران و منتقدان آن زمان، مورد استقبال قرار گرفت و نقدهای زیادی بر آن نوشته شد و در عین حال که اغلب منتقدان نگاه مثبتی به آن داشتند؛ اما با توجه به جریان جاری شعر، این کتاب را دارای ظرفیت بالاتری میدانستند که به آن پرداخته نشده بود و معتقد بودند که میتوانست بهتر از آن باشد.
وی ادامه داد: در کتاب «راه به حافظه جهان»، علاوه بر رویکردهای روانشناختی، اولین نشانههای تمایل من به فرمهای تازهتر بروز پیدا کرده است. در این کتاب سعی کردم تلفیقی از نگرش خود و توجه به آنچه که در دنیای شعر آن روزگار اتفاق میافتاد، ارائه دهم. کتاب «به وقت البرز»، کتاب خوشاقبالی بود و بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت و حدود 30 نقد بر آن نوشته شد. در کتاب «کوک تهران» نیز، اشعار به ترانههای قدیمی ارجاع دارند که در خاطره همه ما جایگاه ویژهای دارند.
این شاعر در توضیح کتاب «بر دریا قدم میزنم» اظهار کرد: هنگامی که کتاب «بر دریا قدم میزنم» چاپ شد، تحت تاثیر متون قدیم از جمله تذکره الاولیای عطار بودم و مدت زمانی طولانی آثار او را مطالعه میکردم. فضاهای این کتاب، حسیتر هستند و برخلاف اشعار گذشتهام، عواطف بیشتری را در شعرها بازتاب دادهام.
وی در پایان گفت: امروز دوباره به فضای آکادمیک دانشگاه برگشتهام. آنچه که نظرم را بسیار جلب کرده این است که استادهای بسیاری هستند که از جان و دل برای حفظ زبان و ادبیات زحمت میکشند؛ اما آنگونه که باید نامی از آنها برده نمیشود و ممکن است کتاب بعدی من، معرفی این چهرههای آکادمیک و استادان دانشگاه باشد.
نظر شما